براي كمال يابي هرچيز و هركس از موجودات هستي فراهم آورد. اين مطلب از سجده همه فرشتگان و جنيان استنباط مي شود، زيرا اگر فرشتگان با همه مراتب كمالي به انسان سجده مي برند به اين معناست كه آنان تحت ربوبيت انسان كامل قرار دارند و انسان كامل اين برترين موجودات هستي را نيز مديريت و ربوبيت مي كند؛ بنابراين مديريت و ربوبيت غير آنان، امري پذيرفته شده است، پس خلافت آدمي ارتباط تنگاتنگي با حوزه تكوين و تصرف در كائنات خواهد داشت كه مرتبط با حوزه امامت است؛ زيرا رسالت كه همان پيامبري از سوي خدا توسط انسان كامل است تنها به معني ابلاغ فرمان هاي الهي و يا آموزه هاي وحياني به ديگر انسان ها و جنيان مي باشد و از آن جايي كه نقش انسان كامل فراتر از رسالت و نبوت است و محدوده فعاليت ها و نفوذ او تنها به حوزه تشريع منحصر نمي شود مي توان گفت كه انسان كامل زماني كه در اوج نقطه خود قرار گيرد و افضل برهمگان باشد در آن زمان در مقام خلافت ربوبي قرار مي گيرد كه امامت بخشي از آن مي باشد. با اين تفسير مي توان گفت كه هر رسولي مي تواند امام و خليفه باشد ولي اين گونه نيست كه همه رسولان و پيامبران خداوند در مقام امامت و خلافت ربوبي نشسته و از آن برخوردار بوده باشند. اما كسي كه امام و خليفه الهي مي باشد مي تواند رسول و پيامبر باشد و مي تواند از اين مقام به علل و دلايلي برخوردار نباشد؛ ولي ظرفيت و استعداد دستيابي به